سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا برادری که مادرت او را نزاده است . [امام علی علیه السلام]

دل نوشته های دو سربه دار

 
 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...

بسم الله الرحمن الرحیم...

یا((الله))(ج)...یا ائمة الهدی(ع)...

السلام علیکم جمیعاً...

تشریح واقعیت مسایل داخلی کشور بعد از انقلاب اسلامی(بحش اول)...

بر طبق وظیفه و برای روشن کردن همه زوایای مخفی و دروغین مسئله قتلهای زنجیره ای تصمیم گرفتیم که دست عاملان و فاعلان اصلی این قتلها و مسایل مربوطه و بعد از آن را که موزیانه خود را به کنج ازلت کشانیدند تا دیگرانی که پاک متولد شدند و پاک زیستند و پاک به درجه رفیع شهادت بدست منافقان داخلی نائل شدند را رو کنیم...باشد که عبرت منافقین داخلی و خارجی باشد...

در ضمن فکر میکنم ما آن شدیم که حاج آقای حسینیان فرمودند...:روزی میرسد که همه مسایل آشکار میشود و آن روز به اشتباه فاحش و غرض ورزی ها بعضی از مسئولان آن زمان پی میبریم...(البته ما هدفی بیش ازین داریم و آنست که مسایل داخلی کشور را بعد از انقلاب اسلامی مرور و واقعیت هایی که اکثریت مردم از آن بی اطلاعند را اطلاع رسانی حقیقی کنیم...در این اثنا به مسئله قتل های زنجیره ای هم خواهیم پرداخت که به عنوان عامل اصلی برای براندازی نظام مقدس اسلامی ایران مدنظر منافقان داخلی و خارجی و دول استکباری بود...)

بسم الله و بالله و تالله و ولله...سوگند به خدایی که جانم بدست اوست و هر لحظه بر مخلوقات خویش ناظر است بنده از حق رویگردان نخواهم شد به اذن خدا و با توکل بدو و توسل به ائمه اطهار(ع) و مجاهدت درین راه...ان شاء الله...

سال 75و در اواخر دولت آقای هاشمی پروژه خاصی در حال شکل گیری بود...بالا آمدن رئیس جمهوری با تفکری نزدیک به سکولار و همدستانی سکولار منش که هدفشان ایجاد فرهنگ آزادی به روش غرب کمی مخملی تر می نمائید...البته شایان به ذکر است که همدستان وی که با تربیت سیستم های اطلاعاتی استبکاری رشد و نمو پیدا کرده بودند چیزی فراتر از خواسته رئیس جمهور آینده میخواستند با آنکه پیروزی خویش را در پس پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 میدانستند...

زمزمه های میرسید که بعضی از فعالان دستگاه دولتی آقای هاشمی هم خود را آماده کرده بودند که فرش ها قرمز را برای ورود این طلایه داران آزادی غربی به زمین گذارند...و نغمه های آزادی و جامعه مدنی را با آنان بسرایند...

اما این مسئله و اینکه بعضی از منافقان داخلی از کی سر از تخم های نفاق در آوردند مربوط به سال 75 نمیشود بلکه همه زمان ها بعد از انقلاب اسلامی در سال 57 ما شاهد وجود این افراد بودیم...کسانی که هر چه از دین برایشان خوب و خوشحال کننده بود بر میگزیدند...و هر آنچه از دین برایشان سخت میامد رها میکردند و بر آن خط بطلانی میکشند و در عمل یا بدان توجهی نداشتند یا به مبارزه و مقابله با آن میپرداختند حال آنکه آن دسته اعمال نیز که آنان انجام میدادند براستی رضای غیر خدا مدنظر ایشان بود...

بردن اسم آنان که اینگونه سیر میکردند و تاریخ و صفحات آنرا سیاه کردند مجال این کلام را نمیپذیرد اما از این مدعیان شاید اسم منتظری و عوان و انصار وی که همه کار برای خدشه وارد کردن به وجهه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی کردند را بتوان ذکر کرد...کسی که بعد از مخالفت با نظریه های بنیادی تشیع خود را جدا از قافله دین و ولایت نمود و حتی دست از اشتباهات خویش برنداشت و نفسش او را حاکم شد...

همه این مسایل مربوط به پروژه خاصی است پروژه ای که هدفش براندازی نظام اسلامی و ضربه زدن به مذهب و مکتب بود...

دستان پلید و پر گنهی که از سال 57 در داخل کشور مشغول به سنگ اندازی و مشکل آفرینی بوده اند و تا بدین روز هم هستند...و مشکلشان براستی با اسلام و تشیع است و درین شکی نیست...کسانی که دین خدا را به سخره میگریند و هر چه از دین میدانند همه ساخته و پرداخته ذهن مسموشان است...

اینان براستی مشمول و مذکوره آیه شریفه قرآن کریم هستند...کسانی هستند که بر دلهایشان قفل زده اند یا قفل زده ایم که حق را قبول نکنند و اینان کرانند و گنگانند و کورانند و براستی آنان زیانکارند...زیانکاران نیز که مورد خشم خدای متعال هستند...تا توبه بنمایند...البته در جایی دیگر میفرمایند:و اینان خودشان نمیخواهند که برگردند...

بله...اینگونه مخلوقات بنده هوس و نفس و شیطان رجیمند و لا غیر...تلاششان در این دنیا برای جلب رضای غیر خدا و نفس خویش و شیطان رجیم است...

با این تفاسیر بدانید که اتفاقات سال 76 تا پایان ریاست جمهوری خاتمی همه و همه نقشه ای از پیش تعیین شده ار طرف دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی استکبار جهانی بوده که نقش عملیاتی آن بدست منافقان داخلی صورت گرفت...و براستی درین راه موفقیت هایی هم نصیب آنان شد...

و چه دقیق و زیبا فرمودند امام راحل(قدس سره شریف):ملاک حال فعلی افراد است...

و چه انسانهای که به حیوان تبدیل یافتند...و کرامت و شرف خویش را به بند هوای نفس خویش کشانیده و در عالم نفس اماره خویش مسخ شدند...

از امیر المومنین علی(ع) سئوال شد:یا امیر المومنین(ع) دافعه و جاذبه شما در چیست...ایشان فرمودند:عدالت من برای مالک جاذبه و برای آن دیگرانی(اشاره به چندین نفر)دافعه است...

بله اسلام و تشیع با همه زوایا و احکام برای هر کس جاذبه نیست...و این انتظار هم نمیرود که حق و باطل در جهان حضوری نداشته باشند...

البته امیر المومنین علی(ع) به خوبی حق و باطل را تمایز داده اند...ایشان میفرمایند:براستی حق به مثابهه روشنی روز در مقابل باطل به مثابهه تاریکی شب محرض است هر کس هر کدام را طلب کند بدان میرسد...

حق و باطل مطلقند و در همه آمیخته نمیشوند...این حکم خدای متعال است...و براستی حکم خدا تغییر ناپذیر است...

ادامه دارد...

یا حق با حق تا حق...