سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان خطای آموزگارش را نشناسد، تا آنکه اختلاف [و دیگر نظرات]را بشناسد . [ایّوب علیه السلام]

دل نوشته های دو سربه دار

 
 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...




بسم الله الرحمن الرحیم...

اخلاق حضرت فاطمه اطهر(س)...

کتاب: سیره معصومان جلد 2، ص 20 تا 21

نویسنده: سید محسن امین

ترجمه: على حجتى کرمانى

حاکم در مستدرک به سند خود روایت کرده است که:«رسول خدا (ص) بر فاطمه وارد شد.فاطمه گردنبندى از طلا را که به گردن داشت‏به دست گرفت و گفت:این را ابو الحسن به من تحفه داده است.رسول خدا (ص) به او فرمود:فاطمه آیا خوشحال مى‏شوى که مردم بگویند فاطمه دختر محمد است و در دست تو زنجیرى از آتش است.آنگاه ننشست و از خانه بیرون آمد.فاطمه زنجیر را گرفت و با آن غلامى خرید و آزاد کرد.چون پیامبر را از این امر آگاه کردند،فرمود:خدا را شکر که فاطمه را از آتش رهانید.»حاکم گوید:«این حدیث‏بنا به شرط شیخین صحیح است.»

احمد بن حنبل در مسند از ثوبان،آزاد کرده رسول خدا (ص) نقل کرده است که گفت:«هنگامى که پیامبر قصد سفر داشت آخرین کسى را که دیدار مى‏کرد فاطمه بود و چون باز مى‏گشت نخست‏به دیدار فاطمه مى‏رفت.یکبار از جنگى بازگشت و به خانه فاطمه رفت و دید که بر در خانه پرده‏اى آویخته شده است.همچنین بر دست‏حسن و حسین دو دستبند نقره‏اى دید.آن حضرت با مشاهده این موارد به خانه داخل نشد و از راه بازگشت.فاطمه دانست که پیامبر به خاطر دیدن پرده و دستبندها به خانه قدم ننهاده.از این رو پرده را پاره کرد و دستبندها را از دست کودکانش به در آورد و قطعه قطعه کرد.حسن و حسین گریستند فاطمه دستبند را میان آن دو تقسیم کرد.آنان هر دو،در هر حالى که گریه مى‏کردند،به سوى رسول خدا (ص) رفتند.پیامبر دستبند را از آنان گرفت و به ثوبان گفت:اینها را نزد بنى فلان ببر و براى فاطمه گردنبندى از عصب (دندان جانورى دریایى) و دو دستبند از عاج بخر.زیرا اینان اهل بیت من هستند و من دوست ندارم آنان طیبات خود را در زندگى دنیویشان بخورند.»

همچنین احمد بن حنبل از جعفر بن محمد،از پدرش روایت کرده است که گفت:«گروهى از مردم برهنه از روم نزد رسول خدا (ص) آمدند.آن حضرت بر فاطمه وارد شد،فاطمه پرده‏اى آویخته بود پیامبر به او فرمود:آیا خوشحال خواهى شد اگر خداوند روز قیامت تو را بپوشاند؟این پرده را به من بده.فاطمه پرده را به رسول خدا (ص) داد و آن حضرت آن را به اندازه دو ذراع در یک ذراع برید و به هر یک از برهنگان داد.»

راستى در گفتار

مؤلف استیعاب به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت:کسى را راست گفتارتر از فاطمه ندیدم، مگر پدرش را.

ادامه دارد...



 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...



بسم الله الرحمن الرحیم...

اوصاف ظاهرى حضرت صدیقه زهرا(س)...

کتاب: سیره معصومان جلد 2، ص 10 تا 11

نویسنده: سید محسن امین

ترجمه: على حجتى کرمانى

حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهر آشوب در مناقب هم از او نقل کرده‏اند که گفت:

«درباره چهره فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد:گویى او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود،همانند خورشیدى بود که از زیر ابر بیرون آمده.پوست‏بسیار سفیدى داشت و شبیه‏ترین مردم بود به رسول خدا (ص) .

از عطاء بن ابى رباح نقل شده است که گفت:«فاطمه دخت رسول خدا (ص) فربه مى‏نمود و نوک موى پیچیده‏اش روى دیدگانش مى‏افتاد.»در کتاب کشف الغمه نقل شده است که یکى از وعاظ از فاطمه (ع) و امتیازات و فضایلى که خداوند بدو داده یاد کرد و غرق در شادمانى شد و آنگاه این دو بیت را سرود:

-خورشید از روى شرم از (دیدن) نور درخشان او به سوى شفق گریخت.

-و غنچه از شرم از (دیدن) شمایل وى خود را در برگها پوشانید.بسیارى از کسانى که این دو بیت را شنیدند،جامه بر تن چاک زدند و گریه و زارى سر دادند.

ابن عبد البر در استیعاب به اسانید خود از«عایشه ام المؤمنین‏»نقل کرده است که گفت:«من هیچ کس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگیها و خوى و سیرت شبیه‏تر از فاطمه به رسول خدا (ص) باشد.چون فاطمه بر پیامبر وارد مى‏شد، آن حضرت برمى‏خاست و دستانش را بوسه مى‏داد و به وى خوشامد مى‏گفت.همچنان که هرگاه پیامبر نزد فاطمه مى‏رفت،او با وى چنین مى‏کرد.»

در روایت ابو داود آمده است که گفت:«چون فاطمه نزد پیامبر مى‏آمد،آن حضرت برمى‏خاست و دستش را مى‏گرفت و مى‏بوسید و او را در جاى خویش مى‏نشاند.پیامبر نیز هرگاه بر فاطمه وارد مى‏شد،او برمى‏خاست و به سوى حضرتش مى‏رفت و دستش را بوسه مى‏داد و در جاى خویش مى‏نشانیدش.»

حاکم در مستدرک به سند خود از عایشه ام المؤمنین نقل کرده است که گفت:«هیچ کس را ندیدم که از نظر گفتار و سخن،از فاطمه به رسول خدا (ص) شبیه‏تر باشد.هنگامى که فاطمه بر پیامبر وارد مى‏شد آن حضرت به وى خوشامد مى‏گفت و برمى‏خاست و دستش را مى‏گرفت و مى‏بوسید و او را در جاى خویش مى‏نشاند.»حاکم گوید:«این حدیث‏بنا بر شرط شیخین صحیح است و آن دو این حدیث را اخراج نکرده‏اند.»

و هم او به سند خود از«عایشه‏»نقل کرده است که گفت:«هیچ کس را از نظر گفتار و سخن از فاطمه به رسول خدا همانندتر ندیدم. چون وى بر پیامبر وارد مى‏شد آن حضرت به سویش برمى‏خاست و مى‏بوسیدش و به وى خوشامد مى‏گفت و دستش را مى‏گرفت و در جایگاه خویش مى‏نشاندش.فاطمه نیز هرگاه پیامبر بر او وارد مى‏شد به استقبال او مى‏رفت و دست‏حضرتش را مى‏بوسید.»

حاکم درباره این حدیث گوید:«این حدیث‏بنا بر شرط شیخین صحیح است.»

در شمارى از روایات آمده است که فاطمه (س) چون راه مى‏سپرد،هیچ اختلافى میان راه رفتن او با راه رفتن پیامبر (ص) به نظر نمى‏آمد.

در کشف الغمه از ام سلمه،ام المؤمنین،روایت‏شده است که گفت:«فاطمه دختر رسول خدا (ص) از نظر چهره شبیه‏ترین مردم به رسول خدا بود.»

ادامه دارد...



 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...



بسم الله الرحمن الرحیم...

شناسنامه حضرت فاطمه زهرا(س) معصوم سوم شیعیان...

کتاب: سیره معصومان جلد 2، ص 9 تا 10

نویسنده: سید محسن امین

ترجمه: على حجتى کرمانى

فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا (ص) و بانوى زنان جهان...

مادر وى خدیجه دختر خویلد، مادر مؤمنان بود.فاطمه کوچک‏ترین دختر رسول خدا (ص) و محبوب‏ترین آنان در نزد وى بود. سلاله رسول خدا (ص) جز از فاطمه،از دیگر دخترانش منقطع شد.

میلاد فاطمه (س)

وى دو سال پس از بعثت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الاخر،در شهر مکه پا به عرصه وجود نهاد.شیخ طوسى در مصباح المجتهد گوید:بنابر روایتى فاطمه در سال پنجم بعثت‏به دنیا آمد.کلینى و ابن شهر آشوب نیز همین قول را که از امام باقر (ع) روایت‏شده و در نزد اصحاب ما مشهور است،ذکر کرده‏اند.در کشف الغمه از ابن خشاب در موالید و وفیات اهل بیت،در حدیثى مرفوع از امام باقر (ع) روایت‏شده است که فرمود:

«فاطمه پنج‏سال پس از (آغاز) نبوت به دنیا آمد و در آن هنگام قریش خانه کعبه را مى‏ساختند.»این اشتباه شاید از راوى حدیث نشات گرفته و یا آن که از طرف نساخ در آن سهوى روى داده باشد.زیرا بناى کعبه پیش از نبوت پیامبر (ص) بوده نه پس از آن و دلیل ما بر صحت این امر حدیثى است که در کتاب مقاتل الطالبین آمده مبنى بر آن که فاطمه پیش از نبوت پیامبر (ص) زاده شد و در آن هنگام قریش کعبه را بنا مى‏کردند.

حاکم در مستدرک و ابن عبد البر در استیعاب آورده‏اند که آن حضرت زمانى به دنیا آمد که چهل و یک سال از عمر پیامبر مى‏گذشت.بنابر قول اینان فاطمه پس از گذشت‏یک سال از نبوت پیامبر (ص) زاده شده است.در الاصابه نیز همین قول ذکر شده است. پیشینه دانشمندان اهل‏تسنن روایت مى‏کنند که فاطمه پنج‏سال پس از نبوت به دنیا آمده و شاید این خطا از راوى حدیث ناشى شده که میان ثبت دو کلمه قبل و بعد اشتباه کرده است.

کنیه و لقب آن حضرت

فاطمه را با کنیه «ام ابیها» خوانده‏اند و لقب او را زهرا و بتول گفته‏اند.هروى در شرح الغریبین گوید:«مریم را بتول (باکره) نامیده‏اند که از مردان کناره مى‏گرفت و فاطمه را بدان علت‏بتول گفته‏اند که از نظیر و همتا برکنار است.»

نقش انگشترى آن حضرت

نقش خاتم آن حضرت این عبارت بود:«امن المتوکلون‏».

ادامه دارد...



 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...


بسم الله الرحمن الرحیم...


السلام علیکم...

خب قرار هستش یه سورپرایز داشته باشیم برای همه بازدیدکننده ها شاید یه مصاحبه توپ داشته باشیم...شاید قید جالبیه ها...حالا بعداً نگید کو...؟؟؟ولی در کل سعی میکنیم که یه نفر رو بیاریم که به قول خودمون بتروکونه...و البته به قول اهل قلم آره...!!!

به م.ا گفتم مومن کی رو بیاریم گفتش فلانی گفتم باشه ولی یه نفر دیگه هم هستش...

البته فعلاً اونی که بنده مدنظر داشتم گوشیش خاموش بوده ولی خب گیرش میارم...الکی که نیست...

اما اونی که داداشی م.ا گفته خب در دسترسم هستش...ان شاء الله تا ببینیم چی میشه...

ولی یه موقع انتظارات بالا نره ها...

خلاصه جهت اینکه ما میتوانیم(بخونید رو کم کنی بروبچ حزب الله دیرین دیرین)...!!!اصلاً میریم سراغ محمود جون فک کردی الکیه ما الکی که نشدیم سر به دار بعله...

در ضمن کسی هم بخواد تا شعاع 2443413 میلیون کیلومتری مسخره بازی در بیاره آش و لاشش میکنیم البته در چارچوب قانون...!!!

راستی از بروبچ فیلترینگ مخابرات هم کمال تشکر رو دارم که دهن این هرزنامه نویس ها اونورکی رو آسفالت کرده...البته قرار نداریم از کسی تعریف الکی کنیم پس این تعریف به جا بود...البته ربط داشت به این موضوع ها اینطوری نیگا نکنید...خلاصه ما کسی که درراه حق باشه رو پشتیبان هستیم...ان شاء الله...اینجا هم گفتیم در محدوده فضای مسموم دنیای مجازی یه تشکر کنیم از بروبچ فیلترینگ...اجرکم عند الله محفوظ...ان شاء الله...

پس منتظر یه مهمون باشید که...

التماس دعا از آنان که لایق التماسند...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و النصر فان حزب الله هم الغالبون فان حزب الله هم المفلحون...یا(الله)ج...یا ائمة الهدای(ع)...

یا حق با حق تا حق...



 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...

بسم الله الرحمن الرحیم...

السلام علیکم...

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی شهید عشقم(فرمانده کل عملیات داخلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی):ای مردم ائمه اطهار(ع) از همه وجود خود جان و مال زندگی و آبروی خود برای خدا و دین خدا مایه گذاشتند شهدای ما خوبان و نیکان ما از جان و زندگی و عمر خود مایه گذاشتند چرا ما نباید از آبروی خود مایه بگذاریم...

ای خدا این رو که خوندم عجیب رفتم تو فکر گفتم یعنی چی مگه ما به اینها نمی گیم ارزش ها و نمی دونم کلی ازشون دفاع می کنیم و برامون مقدس هستن پس چمون شده که پیروی نمی کنیم ازشون...کمی به خودمون بیایم...اصلاً ببین چقدر منفعل شدیم در مورد مسایل ارزشی که شهدا به ما دارن میگن اگر نمی تونید ازون ها مایه بزارید از آبروی خودتون مایه بزارید هم کفایت می کنه...

تو کت ما دو نفر نمی ره که فقط بخوایم از آبروی خودمون مایه بزاریم همه چیزمون رو می دیم فدای ارزش ها...فدای دین فدای متکب و فدای مذهب فدای خدا فدای ائمه اطهار(ع) فدای ولایت...در کل هر چی که ارزش محسوب میشه...

هر کسی هم حق بگه قبول می کنیم حق یعنی حرف دین بزنه وگرنه اصلاً هیچی حسابش نمی کنیم بلکه برجکشم میزنیم میاریم پائین...

یاد حرف امام راحل(ره) افتادم که میفرمود ما با خدای خویش عهد بسته ایم که راه خدا و اهل بیت(ع) را طی کنیم راه حق...

امام(ره)عزیز دلمون واقعاً به قولی شبه عصمت داشت و با اون دید باز از ما هم خواسته که راه حق رو بریم...اصلاً مگه ما شیعه نیستیم خب پس تکلیف مشخصه دیگه...

شیعه باید در همه حال به ریسمان الهی چنگ بزنه(قرآن و عترت)...ان شاء الله...حزب اللهی بودن افتخار ماست...حزب خدا...همون شیعه بودن...مومن بودن...کمال جو و آرمان گرا بودن...

رهبر عزیز دلمون حضرت آقا(دامت برکاته) هم که در صحبتشون با دانشجوهای بسیجی فرمودند که محافظه کار نباشید و دانشجوی بسیجی بمانید...

پیرو اهل بیت(ع) ان شاء الله...بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود...علوی باشیم...فاطمی باشیم...

ان شاء الله...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و النصر فان حزب الله هم الغالبون فان حزب الله هم المفلحون...یا(الله)ج...یا ائمة الهدی(ع)...



<   <<   16   17      >