سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]

دل نوشته های دو سربه دار

 
 
آقای پناهیان این رسمش نبود....(دوشنبه 86 خرداد 14 ساعت 12:41 صبح )

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...

 

بسم الله الرحمن الرحیم...

سلام علیکم جمیعا.

امروز اومدم از همین اول با مخاطبای خوب این وبلاگ شفاف باشم و از مشکلات و موانعی که بر سر ما برای فعالیت در این حوزه هست رو براتون باز کنم

چند وقتی هست که بنده و برادر خوبم س.م بدنبال مورد مناسب برا مصاحبه میگردیم.شاید یکی از بهترین گزینه ها خطیب توانا جناب شیخ علیرضا پناهیان بود.س.م جمعه به همدان رفت تا با جناب پناهیان که در این شهر منبر داشتن هماهنگی های لازم رو برا مصاحبه به عمل بیاره که حاج آقا با روی باز با دوست ما برخورد کردن و قبول کردند که با وبلاگ سر به داران مصاحبه ای داشته باشن.فرداش که س.م رفت به مجلسی که آقای پناهیان قرار  بود سخنرانی داشته باشن تا مصاحبه رو قطعی کنه که ایشون نظر مساعد خودشون رو اعلام میکنن و س.م رو مطمئن میکنن از لحاظ قطعیت مصاحبه و بنا میشه که امروز یعنی روز یکشنبه مورخ 13 خرداد مصاحبه ای رو با ما داشته باشن.همه چیز به خوبی پیش رفت تا اینکه 5 دقیقه مانده به مصاحبه مدیر برنامه های جناب پناهیان.آقای (ف) میان و مانع انجام مصاحبه میشن و میگن که فرمانداری همدان از حاج آقا خواسته که ایشون به ارگان برن و سخنرانی کنن.و به همین راحتی زحمت  س.م به هدر رفت.

حال سوال اینجاست که ما که بر سر منبرها میرویم و دیگران رو ارشادو موعضه به انجام کار های حسنه میکنیم آیا از یاد برده ایم که خلف وعده کار نادرستی است؟

ما که هر صبح جمعه دم از پیمان با امام زمان(عج) میزنیم و ندبه سر میدهیم آیا نمیدانیم که بایست بر سر عهد و پیمان خود بمانیم؟

در پایان با تمام احترامی که برای جناب پناهیان قائل هستم یک جمله میگویم:

آقای پناهیان این رسمش نبود....