سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تیز فهمی و پرخوری گرد هم نیایند . [امام علی علیه السلام]

دل نوشته های دو سربه دار

 
 
شبای تو به نزدیکه...ببخش(جمعه 86 مهر 6 ساعت 12:55 صبح )

بسم الله.

امروز سر کلاس معارف نشسته بودیم که این مطالب به ذهنم خطور کرد و نوشتم...

شبهای توبه نزدیکه...اگه تو این ماه بخشیده نشی تا عرفه باید عذاب بکشی...

بجنب!!!بجنب از این زندان نفس خودت رو بکش بیرون...یه یا علی میخواد...

از خودشون بخواه...بخواه که کمکت کنن.اگه اونا نخوان نمیشه راه رو پیدا کرد

خودت هنوز خیلی گیری،نمیخواد بری سراغ هدایت دیگران...این رو بفهم

یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران...پس خواهشآ این روبفهم

او ارحم الراحمین است.هرچی بگی در مورد کرم و بخشش کم گفتی...پس فکر نمیکنم دوستی

 باهاش کار سختی باشه...

ولی خب وقتی باهاش دوست شدی و باهاش پیمان بستی باید باید سر قول و قرارت باشی...

خدایا!!!یا من رو بکش یا من روببخش چون من گنه کار فقط دارم با کارهام آبروی تو ودین تو رو میبرم...

برای تو کار سختی نیست که دستم رو بگیری و بکشی بالا پس این لطف رو از من دریغ نفرما...

برای من بد نیست که از در خونه کریمی مثل تو دست خالی بیام،چون همه من رو میشناسندو میدانند که

گنه کارم؛ولی برای تو که آوازه کرامت و رحمتت در همه عالم پیچیده است بد هست که مرا دست خالی از

درگاهت رد کنی چون همه تو را میشناسند و میدانند که ستار العیوبی و کریم.

از کریمان کارهای کریمانه انتظار می رود...

پس مرا دریاب...

مرا از زندان نفسم آزاد کن...

و مرا...

ببخش

اللهم عجل لولیک الفرج

یاحق باحق تاحق



 
نو کران امام حسین(ع) صاحب دارند(دوشنبه 86 شهریور 19 ساعت 2:48 عصر )

بسم الله.

شنبه 17/شهریور/86 مطلع شدیم  بناست برادر عبدالرضا هلالی و مهدی مختاری در شهر کرج در جلسه ای که

از طرف هیئت الشهدا برقرار شده بود حضور پیدا کنن و به مرثیه سرایی بپردازند.

متاسفانه هنگامی که عبدالرضا هلالی در مقابل مسجد قصد پیاده شدن از ماشین رو داشته عده ای به ظاهر

مسلمان ایشون رو دوره میکنن و به ایشون بی احترامی کرده و با فحاشی به ایشون وخانواده ایشون موجبات

ناراحتی ایشون رو فراهم میاورند.این بی حرمتی ها تا آنجا بالا گرفته بوده است که عبدالرضا هلالی دوباره سوار

بر ماشین شده و کرج را به قصد تهران ترک میکند و از مرثیه سرایی در هیئت الشهدا صرف نظر میکند.هرچند

مهدی مختاری در اواسط جلسه،دقایقی در مورد عبدالرضا هلالی و بی حرمتی به نوکران اهل بیت به صحبت

پرداخت،اما تا کی باید شاهد اینگونه مسائل باشیم.

هدف از نوشتن این مطلب دفاع ازشخص  عبدالرضا هلالی نیست بلکه ما رسالت خود دانستیم تا از آبروی

نوکرهای امام حسین و  شآن و منزلت آنها دفاع کنیم.

این برای بار اول نیست که به یک نوکر امام حسین بی حرمتی میشود.

یادمان باشه که نوکر همیشه نوکر است و نباید اورا به خاطر کارهایی که نمیدانیم آیا به خطا انجام داده یا نه

او را مورد آزار و اذیت قرار دهیم

آنهایی که خود را مسلمان میدانند و عبدالرضا های هلالی را کافر میدانند...

آنهایی که نسبت به بی حرمتی یزید و یزیدیان به ناموس پیامبر اشک میریزند و غیرت نشان میدهند...

بدانند که کاری که شنبه با رضای هلالی کردند عین بی دینی آنهاست...

فحاشی هایی که نسبت به ناموس عبدالرضا هلالی کردند کاری یزیدی بود...

تا کی میخواهیم سرتان را همچون کبک داخل برف کنید...

آیا نشنیده اید که آبروی مومن از آبروی کعبه بالاتر است؟

به کدامین گناه با نوکران اباعبدالله حسین این رفتار را میکنید؟

آیا میخواهید جوانان حسینی را از این دستگاه پراکنده کنید؟

فقط این را به شما بگویم که نوکران امام حسین(ع) اربابی بی بدیل دارند

پس بترسید از اربابشان...

نوکران امام حسین(ع) صاحب دارند این را بفهمیم...

بگزارید نوکران امام حسین کارشان را انجام دهند...

چرا کاری میکنید که این مجالس کم رنگ بشود...

به زودی سایت سربه داران بار دیگر فعالیت خود را آغاز خواهد  کرد،ما قصد داشتیم مصاحبه ای را که با

حاج عبدالرضا هلالی انجام داده بودیم رو بعد از راه اندازی مجدد سایت روی سایت قرار بدیم اما با این موضوع

پیش آمده احتمالا این مصاحبه زودتر از موعد در وبلاگ قرار داده خواهد شد

یاحق باحق تاتحقق حق



 
جون آقا روم نمیشه دیگه باهات حرف بزنم...(یکشنبه 86 شهریور 11 ساعت 12:10 صبح )

بسم الله

آقا جان در این چند وقته همه از تو میگفتند و دم از تو میزدند و از تو مینوشتند ولی من ساکت ماندم تا بعد از

برگزاری جشن میلاد تو به پیشگاه تو حاضر شوم و از کارهایی که مردم برای تو انجام داده اند بگویم

میخواستم بعد از نیمه شعبان به تو بگویم که دیگر آقا وقت ظهور است.....بــــــــــــــــــــــــیا

میخواستم بیایم و به تو بگویم که بیا و ببین که همه برای مقدم تو خوشحال هستند....

میخواستم به تو بگویم که چگونه مردم در خیابان ها فقط به فکر تو اند...

میخواستم به تو بگویم که دیگر وقت آمدن است...

اما...اما...وقتی سری به خیابان های شهر زدم تمام افکارم بهم ریخت....

آقای من...خودت خوب میدانی چه دیدم...

آقا همه جای اینکه به فکر تو باشند به فکر خود بودند...

به فکر چشم تو هم چشمی های بچه گانه...

آقای من شنیدم وقاحت به جایی رسیده بود که به نام تو مست کرده بودند و در خیابان به راه افتاده بودند...

آقا جان...نمیدانم مارا چه شده که به نام تو در خیابان ها جای صلوات آهنگ میگزاریم...

نمیدانم مارا چه شده که به خود اجازه میدهیم به نام تو هر کاری انجام دهیم...

 و نمیدانم چقدر ما پر رو شده ایم که با این همه گناه باز هم به تو میگوییم بیا...

بگذاز از دیده هایم برایت بگویم...

مهدی جان هر جا که میدیدی اسم تو بود ولی یاد تو نبود...

همه به نام تو به خیابان ها آمده بودند اما نه برای تو....

خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست......وما به وسعت دریا دروغ میگوییم

مهدی جان...تو غریب ترین سردار فاطمه(س)ای

آقا جان همه در عین حالی که از تو میگویند تو را در زندگی روز مره خود فراموش کرده اند

اگر تو را فراموش نکرده اند این همه گناه چیست؟

آقا اگر این جشن ها برای تو بود چرا بعد از نیمه شعبان دوباره همه همان کارهای گذشته را دنبال کردند؟

مهدی جان...نمیدانم چطور به خود اجازه میدهیم که از تو و خدای تو به خاطر به تعویق افتادن ظهورت گلگی

کنیم...

وسعت غربت تو بسیار است...

در میان 60 میلیون انسان که به نام تو نیمه شعبان را جشن گرفت 313 مخلص وجود نداشت تا تو ظهور کنی...

آقا جان در پایان حرف دلی با تو میزنم....

جون آقا روم نمیشه دیگه باهات حرف بزنم........اگه بامن حرف نزنی بال و پرم رومیکنم

بر ما ببخش عذر و جهالتمان را که تو کریمی و کریم زاده و با کریمان کارها آسان بود

یاحق باحق تاحق



 

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...


 

بسم الله الرحمن الرحیم...


 

یا((الله))(ج)...یا ائمة الهدی(ع)...


 

السلام علیکم جمیعاً...

تشریح واقعیت مسایل داخلی کشور بعد از انقلاب اسلامی(بخش دوم)...

تا بدین جا رسیدیم که حوادث به وقوع پیوسته به خوبی برنامه از قبل تعیین شده دول استکباری برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران که با انقلاب خود در سال 57 حرکتی نو در راه ظلم ستیزی و مبارزه با هرگونه تبعیض... و ایجاد فضای آزادی خواهی حقیقی و دین مداری و کمال واقعی را سرلوحه امور خویش قرار داده بود و بر این ارزش ها که همه نشاءت گرفته از مکتب مقدس اسلام و مذهب بر حق تشیع است تا بتوانند این حرکت و تفکر را در نطفه خفه کنند...

اولین اقدامات آنها بستن حساب ها جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان...در انزوا قرار دادن ملت-دولت ایران اسلامی...ترور شخصیت ها...ایجاد فضای رعب و وحشت در میان مردم...شایعه پراکنی و انجام تاکتیک های ضد تفکری...کمک به مخالفان نظام برای از درون متلاشی کردن...فشارهای اقتصادی و تحریم همه جانبه صنعت های مختلف...تحریم های نظامی...علمی...تحقیقاتی...اقتصادی...و غیره...حرکات نظامی در منطقه خاورمیانه...عملیات تخریبی فرهنگ در سه سطح مختلف...

اینها همه تلاش دول استکباری برای براندازی نظام اسلامی ایران و از میان بردن تفکری دین مدار که لا اله الا الله را فریاد میزند نبود...

آنها همراه با این عملیات های گسترده که شاید در فکر عامه مردم به کلماتی شاید دلهره آور ختم شود...ضربات سهمگینی بدنبال داشت...آنها حتی غلبه تدریجی هم در دستور کار خود قرار داده بودند...

در کل سه نوع تفکر در دستور کار دول استکباری و در راس امور سازمان های اطلاعاتی این دول که نقش اصلی براندازی نظام های مخالف با تفکر این کشورها با آنها است بود...

1-براندازی سریع:این نوع براندازی حکومت بیشتر با اعمال قدرت نظامی همراه است و هدف تخریب کلی با سرعت عمل بالاست...کشور عامل تصمیم قطعی خود را از میان برداشتن حکومت و نیست نمودن تفکر ایجاد شده میداند و درین راه از همه ابزاهای موجود خویش بهره میبرد...در این میان این تفکر بیشتر مدنظر نیروهای نظامی و وابستگان آنها است...مثال شروع جنگ تحمیلی...و دفاع مقدس ما...که البته خواست این دول رسیدن نیروهای مهاجم زیر چتر آنان در همان روزهای اول به مرکزیت کشور و براندازی نظام بود که با رشادت های ملت غیور ایران و فرماندهی مقتدر و الهی امام راحل(قدس سره شریف) نقشه های شوم آنان شکست خورد و جنگ تحمیلی که با بهانه رعایت نکردن حد مرزی میان ایران و عراق و درگیری ها مرزی و ادعاهای پوچ و بی پایه و اساس صدام(لعنت الله علیه) در مورد حاکمیت بر مناطقی که از قبل مربوط به عراق بوده است شروع شد و بعد از مدت کوتاهی همه اهداف که در اصل به براندازی نظام اسلامی و از میان برداشتن تفکر الهی و دینی ختم میشد آشکار شد که در آخر با شکست و عقب نشینی کشور مهاجم و 40 کشور که به طور مستقیم و غیر مستقیم عراق را درین جنگ حمایت کردند به پایان اسف بار برای آنان تبدیل گشت و به اتمام رسید...

2-براندازی مخملی(تدریجی):این نوع براندازی حکومت بیشتر با اعمال فشار اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و به نوعی زجر کش کردن معروف است...(این اصطلاح را خودم تعیین کردم)...معمولاً کشور عامل سعی در براندازی خاصی میکند که نظر سیاستمداران و نیروهای امنیتی نظامی گرا خاصه اینگونه براندازیست...نظر برین است که شکور تهاجم زده از درون متلاشی شود حال آنکه نقاط ضعف کشور مفعول باید تشخصی داده شود...مثال ترور شخصیت(فرهنگی)...ترور کردن و به شهادت رساندن مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران(هدف ایجاد حس نا امنی در میان مردم و ایجاد خلاء روانی در میان امت مسلمان)...استفاده از ابزارهای رسانه ای برای تبلیغات سوء بر ضد نظام ایران اسلامی...تجهیز گروهای ضد انقلاب از همه جنبه ها...استفاده از ابزارهای جاسوسی برای ضربه زدن به ارزش ها...و فعالیت های ضد فرهنگی و تهاجم سراسری فرهنگی به تفکرات ملت...فشارهای همه جانبه اقتصادی و معیشتی و ایجاد تفکرات ضد نظام در میان ملت(در بحث های بعد به طور کامل این مسایل شرح داده خواهد شد)...

3-براندازی دیپلماسی جنگ:این نوع براندازی که تلفیقی از نوع اول و دوم است که بنده اسم آن را براندازی شل و سفت کردن نام گذاری کردم هدفی دراز مدت را مدنظر قرار دارد و در میان سیاست مداران خاص و نیروهای امنیتی که سیاست گرا می باشند ایجاد میشود...این نوع براندازی شیوه ای نوع برمیگزیند و از میان برداشتن یک حکومت را در گروی چیدن مقدمات براندازی میداند...هر حکومت را حکومت ضعیفی نمیداند و راه را برای هر پیشامدی باز میگذارد و همه اصول رسیدن به هدف را بررسی و تحلیل و بیشتر نقشه های جداگانه اما در راستای رسیدن به هدفی اصلی طراحی و تبیین میکند...آنها چشم اندازی را مدنظر قرار داده و از هر دو نوع براندازی برای سست نمودن اراده حکومت هدف استفاده مینمایند...مثال تز کفتر دانه تله...این تز با ایجاد شرایطی در امور کشور و با فاسد کردن همه ارکان نظام هدف به هر صورتی سعی در ایجاد آشوب داخلی و ایجاد حس بدبینی از نظام و عوض کردن اندیشه و تفکر اولیه یک هدف دارد...شاید درین نوع تفکر که مردم ما آن را کمتر به چشم خویش دیده باشند...بتوان دور کردن مردم از دین و ارزش ها و کمال واقعی خویش نام برد...چیزی که به طور کاملاً نامحسوس یا بصورت خیلی نامرئی ایجاد میشود و فرد و بعد مردم را از آنچه آنها را به کمال حقیقی میرساند دور میکنند و آنگاه است که انحطاط یک دولت-ملت یا همان حکومت فرا میرسد...تهاجم فرهنگی...دور کردن مردم از مسایل دینی و شرعی...اختلافات قومی و قبیله ای و شاید بتوان گفت همان آنفولانزای نیویورکی که تز جدیدی هم نیست و قبلاً به اسم پاشنه آشیل ساز معروف بوده...و یک پروژه قوی است(آقای دکتر عباسی درین مورد توضیحات خوبی را داده اند)...این نوع براندازی در اوایل به طور کامل مدنظر نبود و در سالها 63 به بعد به طور محسوس و آشکار ایجاد شد...و تا به امروز نیز ادامه دارد...(شایان ذکر است یکی دیگر از شاهراه های این پروژه بدست آوردن پایگاهی داخلی در میان کشور هدف می باشد که باید با حضور دائمی خویش این روند را سریعتر و بهتر پیش ببرند)((توضیح داده خواهد))...

 

((این نوشته های و تحلیل ها همه و همه تحلیل های شخصی بنده‏LoverGod14Loversand و سر به دار از مسایل داخلی کشور جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی است که در بخش های جداگانه به محضر بزرگواران خواهد رسید هرگونه کپی برداری ازین مطالب شرعاً حرام است...))...

ادامه دارد...

من الله التوفیق...

یا حق با حق تا حق...



 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و النفس الاماره...

بسم الله الرحمن الرحیم...

یا((الله))(ج)...یا ائمة الهدی(ع)...

السلام علیکم جمیعاً...

تشریح واقعیت مسایل داخلی کشور بعد از انقلاب اسلامی(بحش اول)...

بر طبق وظیفه و برای روشن کردن همه زوایای مخفی و دروغین مسئله قتلهای زنجیره ای تصمیم گرفتیم که دست عاملان و فاعلان اصلی این قتلها و مسایل مربوطه و بعد از آن را که موزیانه خود را به کنج ازلت کشانیدند تا دیگرانی که پاک متولد شدند و پاک زیستند و پاک به درجه رفیع شهادت بدست منافقان داخلی نائل شدند را رو کنیم...باشد که عبرت منافقین داخلی و خارجی باشد...

در ضمن فکر میکنم ما آن شدیم که حاج آقای حسینیان فرمودند...:روزی میرسد که همه مسایل آشکار میشود و آن روز به اشتباه فاحش و غرض ورزی ها بعضی از مسئولان آن زمان پی میبریم...(البته ما هدفی بیش ازین داریم و آنست که مسایل داخلی کشور را بعد از انقلاب اسلامی مرور و واقعیت هایی که اکثریت مردم از آن بی اطلاعند را اطلاع رسانی حقیقی کنیم...در این اثنا به مسئله قتل های زنجیره ای هم خواهیم پرداخت که به عنوان عامل اصلی برای براندازی نظام مقدس اسلامی ایران مدنظر منافقان داخلی و خارجی و دول استکباری بود...)

بسم الله و بالله و تالله و ولله...سوگند به خدایی که جانم بدست اوست و هر لحظه بر مخلوقات خویش ناظر است بنده از حق رویگردان نخواهم شد به اذن خدا و با توکل بدو و توسل به ائمه اطهار(ع) و مجاهدت درین راه...ان شاء الله...

سال 75و در اواخر دولت آقای هاشمی پروژه خاصی در حال شکل گیری بود...بالا آمدن رئیس جمهوری با تفکری نزدیک به سکولار و همدستانی سکولار منش که هدفشان ایجاد فرهنگ آزادی به روش غرب کمی مخملی تر می نمائید...البته شایان به ذکر است که همدستان وی که با تربیت سیستم های اطلاعاتی استبکاری رشد و نمو پیدا کرده بودند چیزی فراتر از خواسته رئیس جمهور آینده میخواستند با آنکه پیروزی خویش را در پس پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 میدانستند...

زمزمه های میرسید که بعضی از فعالان دستگاه دولتی آقای هاشمی هم خود را آماده کرده بودند که فرش ها قرمز را برای ورود این طلایه داران آزادی غربی به زمین گذارند...و نغمه های آزادی و جامعه مدنی را با آنان بسرایند...

اما این مسئله و اینکه بعضی از منافقان داخلی از کی سر از تخم های نفاق در آوردند مربوط به سال 75 نمیشود بلکه همه زمان ها بعد از انقلاب اسلامی در سال 57 ما شاهد وجود این افراد بودیم...کسانی که هر چه از دین برایشان خوب و خوشحال کننده بود بر میگزیدند...و هر آنچه از دین برایشان سخت میامد رها میکردند و بر آن خط بطلانی میکشند و در عمل یا بدان توجهی نداشتند یا به مبارزه و مقابله با آن میپرداختند حال آنکه آن دسته اعمال نیز که آنان انجام میدادند براستی رضای غیر خدا مدنظر ایشان بود...

بردن اسم آنان که اینگونه سیر میکردند و تاریخ و صفحات آنرا سیاه کردند مجال این کلام را نمیپذیرد اما از این مدعیان شاید اسم منتظری و عوان و انصار وی که همه کار برای خدشه وارد کردن به وجهه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی کردند را بتوان ذکر کرد...کسی که بعد از مخالفت با نظریه های بنیادی تشیع خود را جدا از قافله دین و ولایت نمود و حتی دست از اشتباهات خویش برنداشت و نفسش او را حاکم شد...

همه این مسایل مربوط به پروژه خاصی است پروژه ای که هدفش براندازی نظام اسلامی و ضربه زدن به مذهب و مکتب بود...

دستان پلید و پر گنهی که از سال 57 در داخل کشور مشغول به سنگ اندازی و مشکل آفرینی بوده اند و تا بدین روز هم هستند...و مشکلشان براستی با اسلام و تشیع است و درین شکی نیست...کسانی که دین خدا را به سخره میگریند و هر چه از دین میدانند همه ساخته و پرداخته ذهن مسموشان است...

اینان براستی مشمول و مذکوره آیه شریفه قرآن کریم هستند...کسانی هستند که بر دلهایشان قفل زده اند یا قفل زده ایم که حق را قبول نکنند و اینان کرانند و گنگانند و کورانند و براستی آنان زیانکارند...زیانکاران نیز که مورد خشم خدای متعال هستند...تا توبه بنمایند...البته در جایی دیگر میفرمایند:و اینان خودشان نمیخواهند که برگردند...

بله...اینگونه مخلوقات بنده هوس و نفس و شیطان رجیمند و لا غیر...تلاششان در این دنیا برای جلب رضای غیر خدا و نفس خویش و شیطان رجیم است...

با این تفاسیر بدانید که اتفاقات سال 76 تا پایان ریاست جمهوری خاتمی همه و همه نقشه ای از پیش تعیین شده ار طرف دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی استکبار جهانی بوده که نقش عملیاتی آن بدست منافقان داخلی صورت گرفت...و براستی درین راه موفقیت هایی هم نصیب آنان شد...

و چه دقیق و زیبا فرمودند امام راحل(قدس سره شریف):ملاک حال فعلی افراد است...

و چه انسانهای که به حیوان تبدیل یافتند...و کرامت و شرف خویش را به بند هوای نفس خویش کشانیده و در عالم نفس اماره خویش مسخ شدند...

از امیر المومنین علی(ع) سئوال شد:یا امیر المومنین(ع) دافعه و جاذبه شما در چیست...ایشان فرمودند:عدالت من برای مالک جاذبه و برای آن دیگرانی(اشاره به چندین نفر)دافعه است...

بله اسلام و تشیع با همه زوایا و احکام برای هر کس جاذبه نیست...و این انتظار هم نمیرود که حق و باطل در جهان حضوری نداشته باشند...

البته امیر المومنین علی(ع) به خوبی حق و باطل را تمایز داده اند...ایشان میفرمایند:براستی حق به مثابهه روشنی روز در مقابل باطل به مثابهه تاریکی شب محرض است هر کس هر کدام را طلب کند بدان میرسد...

حق و باطل مطلقند و در همه آمیخته نمیشوند...این حکم خدای متعال است...و براستی حکم خدا تغییر ناپذیر است...

ادامه دارد...

یا حق با حق تا حق...

 

 

 



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >